یه لحظه فکر کردم گردهمایی دانشجویان دانشگاهه که اینقدر آدم جمع شده تو میدون مطهری!
وقتی رسیدم فهمیدم که نه بابا،سرویس نیومده!
مثل همیشه همه وایساده بودن تا اگه دل دوستان اتوبوسرانی سوخت،یه سرویس واسمون بذارن!
اون دوستان سه شنبه های اعتراض هم که خفه خون گرفته بودن و به خنده و شادی و استفاده از فضای موجود برای رد و بدل احساسات با خواهران فیس بوکیشون مشغول بودن!
یهو صدایی ،سکوت افکارمان را پاره کرد؛خواهرانی بود که داشت سر پسرا داد میکشید که:
شما خجالت نمیکشید که وایستادید اینجا که من برم اعتراض کنم؟؟؟
اینو که گفت به رگ غیرت ما برخورد(البته فقط دو سه تامون)و رفتیم اعتراض که فهمیدیم،موضوع،کل کل بین مسئولان اتوبوسرانیه که بدبختیش گریبان مارو گرفته!!!
خلاصه که 20 دقیقه دیر رسیدم و چون استاد راهم نداد سر کلاس الان خدمت شما هستم!!!
نظرات شما عزیزان:
احمد 
ساعت11:02---9 خرداد 1391
از سه نفر از چند هزار تا؟!
پاسخ:نمدونم،من آمار گیریم ضعیفه؛ولی خیلی بودیم
داوود 
ساعت11:32---7 خرداد 1391
بابا جو گیر
غیرت
پاسخ:"با کشیدن دستی بر پیشانی"
چو کنیم دیگه؟؟؟