نویسنده محمود عنایتی
تاریخ ارسال چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391
در ساعت 10:3
نه که ما عادت داریم تو طول ترم درس بخونیم و با کتاب و استاد پیش بریم،دیگه نیازی به خوندن روز قبل از امتحان و شب امتحان و حتی روز امتحان نداریم!
ولی ما رو که میشناسید(اگه هم نمیشناسید همین طوری که میگم هستم)رقیق القلب و حامی ضعفا!؛واسه همین دیروز تصمیم گرفتیم،بریم اطاق اون دوتا استادی که باهاشون کلاس داشتیم و بگیم که فردا امتحان داریم و اگه میشه به خاطر بچه هایی که میخوان روز قبل از امتحان درس بخونن(که همون طور که توضیح دادم،من جزوشون نیستم!!!)کلاس امروزتون رو تشکیل ندید.
کلاس اول که ساعت 2تا 4 بود؛کلاس استاد گرانقدر و زحمت کش و سخت کوش که اصلا و ابدا راضی به پیچش کلاس هاش نیست،کلاس استاد استادان،فیزیک دان فیزیک دانان دکتر فریدون بابایی(معروف به آفریدون)بود.

رفتیم در اطاق استاد و تق تق تق...
سلام استاد،ببخشید مزاحم شدیم؛راستش ما فردا امتحان داریم و بچه ها میخوان امروز...
استاد:یعنی میخواید امروز کلاس تعطیل بشه؟باشه تعطیل!!!!!!!!
به قول اون دوست عزیز،در این جور مواقع،استاد مثل یه جسم بدون اصطکاک میمونه که با ضربه ای به اندازه ی اپسیلن شروع به حرکت میکنه و دیگه وایم نمیسته!(تعبیر فیزیکی رو حال کردید!)
خب بریم سراغ استاد دوم.استادی تازه کار،بی تجربه ،فاقد استیل استادی و کلا اعصاب خورد کن(واسه همین چیزا بود که من کلا در طول ترم 2 جلسه رفتم سر کلاسش).
رفتیم در اطاق استاد و تق تق تق...
سلام استاد،ببخشید مزاحم شدیم؛(راستی یادم رفت بگم که فردا امتحان درس همین استاد و داریم)راستش بچه ها میخوان واسه امتحان فردا درس بخونن...
استاد:خب
اگه میشه کلاس امروز تشکیل نش...
استاد:چی؟؟؟نه!!! درسمون عقبه،همین جوری هم قرار بود یه جلسه اضافی بذاریم براتون،اصلا امتحان چه ربطی به کلاس داره؟ ما هم دانشجو بودیم...
خلاصه از ما عجز و لابه و از استاد قصاوت قلب!
بالاخره بعد از کلی خواهش و تمنا و قبول کردن یه جلسه ی 2 ساعتی اضافی تو هفته ی بعد،استاد راضی به ترک فریضه ی کلاس امروز شدند.
به این میگن اختلاف طبقاتی بین یک استاد فرهیخته(دکتر آفریدون) و یه استاد تازه به دوران رسیده!
نظرات شما عزیزان:
داوود 
ساعت21:24---27 ارديبهشت 1391
انقد از این تازه به دوران رسیده ها بدم میاد