.

.

وبلاگ شخصی محمود عنایتی،دانشجوی کارشناسی فیزیک دانشگاه قم
ایمیل مدیر : mahmooden68@yahoo.com

» بهمن 1393
» مهر 1393
» بهمن 1391
» دی 1391
» آذر 1391
» آبان 1391
» مهر 1391
» شهريور 1391
» مرداد 1391
» تير 1391
» خرداد 1391
» ارديبهشت 1391
» فروردين 1391


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 69
بازدید کل : 1703
تعداد مطالب : 72
تعداد نظرات : 98
تعداد آنلاین : 1

حدیث

RSS
نویسنده محمود عنایتی تاریخ ارسال سه شنبه 17 مرداد 1391 در ساعت 13:48

فقط وقتایی که یه چیزایی واسمون خیلی مهمه این عبارت رو به کار میبریم؛

"قدر یه دنیا برام ارزش داره"

80 سال واسه خودش یه عمر زندگیه،نه؟؟؟

پس ببین امشب چه شبیه که خود خدا گفته که شما نمیدونید چه شبیه؛امشب از یه عمر بهتره!!!

بیخود نیست که پیامبر(ص) فرمودن،اگه مردم میدونستن ماه رمضون چیه،آرزو میکردن همیشه ماه رمضون بود!

.:: ::.
تهدید
نویسنده محمود عنایتی تاریخ ارسال جمعه 6 مرداد 1391 در ساعت 14:50

امروز یه پیامک تهدید آمیز دریافت کردم!!!

قضیه از این قراره که این ترم ریاضی فیزیک 2 با دکتر "آفریدون" (که قبلا ذکر خیرش رو تو این وبلاگ آورده بودم) ارائه شده بود،و ایشون هم تو همه چی واسه ما سنگ تموم گذاشته بود!

نصف کلاسا رو که پیچوند و نیومد،اونایی رو هم که میومد درست و حسابی درس نمیداد،سوال هم که بلد نبود جواب بده!

آخر سر هم تو امتحان پایان ترم،آخرین تیرشو به بچه ها زد و امتحانی داد که تو وقت قانونی یعنی 2.5 ساعت نمیشد همش رو حل کنی(البته بچه ها اینطوری میگن،من که به غیر از یه سوال که بلد نبودم بقیه رو حل کردم و 20 دقیقه وقت اضافه آوردم!!!)

نمره ها هم که دیگه نور علی نور بود،وحشتناک نمره داده بود!!!

البته من که قبول شدم،ولی خیلی از بچه ها رو انداخته!

فکر کنم به خاطر همینه که یکی از بچه ها واسم پیام تهدید آمیز فرستاده که:

اگه ریاضی فیزیک 3 رو با این استاد برداشتی،منو از لیست دوستات حذف کن!!!

البته من خودم هم زیاد راضی به برداشتن این درس نبودم؛حالا که تهدید شدم که دیگه عمرا برش دارم!

بالاخره،ارزش دوستان پیش ما خیلی بیشتر از استاده!!!

.:: ::.
بد شانسی!
نویسنده محمود عنایتی تاریخ ارسال یک شنبه 25 تير 1391 در ساعت 13:1

امسال انگار سال بد شانسی منه!

اون از اول سال،که سر یه قضیه ی خیلی کوچولو رابطم با یکی از فامیلا خراب شد!

یا از دانشگاه که با اینکه خیلی بیشتر از ترمای پیش درس خوندم و 15 واحد هم بیشتر نداشتم،بازم نمره هام چنگی به دل نمیزنه!

اون تصادف رو هم که دیگه نگو؛جدا از کلی خرج که رو دستم گذاشت،کلی هم باعث شرمندگیم شده!!!

اینم از تابستون که یه ماهش گذشت و من هنوز کار پیدا نکردم!!!

خدا بقیه سال رو به خیر بگذرونه!!!

.:: ::.
امتحان تاریخ!!!
نویسنده محمود عنایتی تاریخ ارسال دو شنبه 12 تير 1391 در ساعت 11:23

سوالات امتحان تاریخ تو مدرسه کامبیز!

1- 124000 پیغمبر را با رسم شکل توضیح دهید(3نمره)

2- دو طفلان مسلم چند نفر بودند و نام پدرشان چه بود؟(2نمره)

3- آقا محمد خان قاجار را فقط نام ببرید(7نمره)

4- نادر شاه چیست و چرا؟ (5نمره)

.:: ::.
حساب کتاب غلط
نویسنده محمود عنایتی تاریخ ارسال شنبه 10 تير 1391 در ساعت 18:47

واقعا که بعضی از اساتید خیلی نامردن!

اصلا نامرد واسه یه لحظشونه!

امتحانی میگیرن که آدم کلاهشو میندازه بالا که "آخ جون 19.5 میشم با این امتحان راحت " و "خدا پدر استاد رو بیامرزه که اینجوری امتحان گرفت" و کلی دعای خیر دیگه!

بعد وقتی نمره ها میاد میبینی که شدی 16.9!!! این یعنی من تو امتحان پایانی،از 10 نمره فقط 6.9 گرفتم!

اینجاست که هرچی دعا واسه استاد کرده بودی رو پس میگیری و ...

استغفرالله...

خب من رو نمره های این درسای یکی دو  واحدی حساب کردم!اینا رو که فکر میکردم 19.5 میشم رو شدم 16؛پس اونایی رو که فکر میکردم 12 میگیرم رو چه کار کنم!!!

وقتی قبل از اومدن نمره ها میشینی معدلتو حساب میکنی همین میشه دیگه!

.:: ::.
تموم تموم!
نویسنده محمود عنایتی تاریخ ارسال سه شنبه 6 تير 1391 در ساعت 19:29

بالاخره امروز آخرین امتحانو هم دادیم و قال قضیه رو کندیم!

البته به این راحتی ها هم نبود؛یعنی امتحان طوری بود که بچه ها نزدیک بود بعد از جلسه با دکتر دعوا کنن!!!

دکتر گفت که همینی که هست!!!

قبل از امتحان مثل همیشه میگفتم که کاش زودتر این امتحانم بدیم که بریم دنبال عشق و حال و صفا!ولی الان میبینم که دلم حتی واسه امتحانا هم تنگ میشه!

حالا که دیگه یونی نمیام،یعنی دیگه نمیتونم هر روز آن باشم؛نمی دونم،شاید هفته ای یکی دوبار آن شدم!

حتی واسه مطلب نوشتنم دلم تنگ میشه!

.:: ::.
رو کم کنی
نویسنده محمود عنایتی تاریخ ارسال سه شنبه 6 تير 1391 در ساعت 12:19

به کوری چشمان آنهایی که چشم دیدن فیزیکیا رو ندارن،یه جک فیزیکی دیگه میگم!

یه روز اتحادیه گاودارا یه مشکلی واسشون پیش میاد،میرن پیش یه فیزیکدان تا کمکشون کنه.

بعد از چند هفته،فیزیکدانه میاد که نتایج کارشو واسشون توضیح بده!

میره پای تخته و یه دایره میکشه و میگه:

به خاطر تقارن،فرض کنیم این گاوه!!!

.:: ::.
نویسنده محمود عنایتی تاریخ ارسال یک شنبه 4 تير 1391 در ساعت 19:54

یه مهندس و یه فیزیکدان و یه آدم معمولی داشتن تو یه راهی میرفتن که میرسن به یه رودخونه که باید ازش رد میشدن.هر کدوم یه نظر میدن که چه جوری برن اونور رود خونه!

معمولیه میگه:بیاد بپریم تو آب و شنا کنیم؛یا آب میبردمون و یا میرسیم اونور!

مهندسه نقشه ی یه پل رو میکشه و میگه بیاید رو آب پل بزنیم؛ولی بقیه میگن که این کار که چند ماه طول میکشه!

به فیزیکدانه میگن خب تو یه نظر بده که چه جوری بریم اونور آب.

میگه:

فرض میکنیم که اونور آبیم!!!

البته بازم معذرت میخوام اگه واسه شما خنده دار نبود!

یکی از بچه ها اینو به نقل از یکی از اساتید تعریف کرد؛من که کلی خندیدم!

.:: ::.
باز هم آخر ترم...
نویسنده محمود عنایتی تاریخ ارسال یک شنبه 4 تير 1391 در ساعت 19:50

آخر ترما یه حال بدی دارم!

انگار دارم از یه نعمت محروم میشم!

یادم میفته که تو طول ترم،چه کارا نمیتونستم که بکنم و چه قدر میشد عشق و حال کنیم!

تابستون و که دیگه نگو!دلم خیلی واسه یونی تنگ میشه!

سه شنبه که امتحان ریاضی فیزیک رو بدم،دیگه بای بای...

.:: ::.
لذت امتحان
نویسنده محمود عنایتی تاریخ ارسال پنج شنبه 1 تير 1391 در ساعت 23:12

زبان تخصصی هم یکی از اون امتحانایی بود که هیچ چی ازش نخونده بودم و گذاشته بودم واسه شب امتحان!

واسه همین دیشب هم موندم دانشگاه تا به اصطلاح درس بخونم که اکثر شب رو خواب بودم!

صبح هم با این که خیلی خوابم میومد،شروع کردم به خوندن امتحان؛که کاش میخوابیدم!

رفتیم سر امتحان و دیدیم که استاد متن کتاب رو کپی کرده و به عنوان سوال امتحان گذاشته جلومون!یعنی با اطلاعات قبلی و بدون خوندن کتاب هم میتونستی اکثر نمره ی این امتحان رو بگیری!

ولی دمش گرم،فکر کنم یه 19 ازش بگیرم!

.:: ::.
عناوین آخرین مطالب بلاگ من



.:: Design By :